در راهنمای جوانان توضیح دادهام، زمانی از سوی برادرانی که به من خدمت میکردند سؤال شد:
پنجاه روز است درباره این جنگ هولناک جهانی که کره زمین را به هرج و مرج کشانده و با مقدرات اسلام نیز ارتباط دارد چیزی نمیپرسی و کنجکاوی نشان نمیدهی. (امروز هفت سال از آن زمان میگذرد.)[1] این در حالیست که عدهیی از متدینان و عالمان، مسجد و جماعت را رها کرده، به شنیدن (اخبار و مطالب) رادیو میشتابند، مگر حادثهیی بزرگتر از این متصور است؟ یا نکند پرداختن به این موضوع مناسب نیست و ضررهایی دارد؟
در پاسخ گفتم:
سرمایه عمر بسیار اندک و کارهای لازم بسیار زیاد است. مانند دایرههای متداخل، از دایره قلب و معده انسان، دایره پیکر و خانه انسان، دایره محله و شهر، دایره وطن و زادگاه و دایره کره زمین و نوع بشر تا دایره ذی حیات و دنیا دایرههایی تو در تو وجود دارد. هر انسان در هر دایره نوعی وظیفه دارد، اما بزرگترین و مهمترین و دائمیترین وظیفه در کوچکترین دایره قرار دارد، نیز ممکن است کوچکترین و گذراترین وظیفه گاهی در بزرگترین دایره قرار داشته باشد، بر این قیاس وظایف ممکن است با بزرگی و کوچکی نسبت عکس داشته باشند.
اما دایره بزرگ به سبب جاذبهیی که دارد ممکن است باعث شود فرد خدمت لازم و مهمی را رها نموده، با امور آفاقی بیمعنا مشغول گردد و سرمایه زندگانی را در جای نامناسبی هدر دهد، یعنی عمر با ارزشش را با امور بیاهمیت به فنا دهد. کسی که درگیریهای این جنگ را با کنجکاوی پی میگیرد گاه به لحاظ قلبی به طرفداری از یک طرف میپردازد و به طور طبیعی ممکن است ظلم و ستم آن طرف را مثبت ببیند و به این ترتیب شریک ظلم او شود.
پاسخ نکته اول این است: برای هر کس به خصوص مسلمانان چنان مدعا و حادثهیی وجود دارد که از این جنگ جهانی بزرگتر و از این دعوایی که برای حکومت بر دنیا برپا شده مهمتر میباشد؛ هر کس اگر به اندازه آلمان و انگلیس قدرت و ثروت داشته و درعین حال از بهره عقل نیز برخوردار باشد، بیشک آن را صرف موفقیت و پیروزی در همان راه میکند.
اما درباره آن مدعا باید گفت: صد هزار تن از مشاهیر انسانی و ستارگان و مرشدان بیشمار نوع بشر به اتفاق و مُستند به هزاران عهد و قرار صاحب و متصرف کائنات خبر دادهاند و عدهیی از آنان نیز با چشم خود دیدهاند که:
هرکس در مقابل ایمان با ادعای به دست آوردن یا از دست دادن ملک و مزرعهیی دائمی و باقی – که دارای قصرها و باغهایی به اندازه روی زمین است – مواجه میباشد. انسان اگر تذکره ایمان را به درستی تحصیل نکند آن را از دست خواهد داد، و در عصر کنونی بسیاری از مردم به سبب طاعون مادیت شکست میخورند. در جایی، یک نفر اهل کشف و شهود در حین سکراتِ (برخی از انسانها) مشاهده کرده بود، از چهل مورد درگذشتگان فقط چند نفر موفق بودهاند، بقیه بازنده بودهاند. آیا اگر سلطنت دنیا را هم به فرد بازنده بدهند جای خالی ایمان از دست رفته را پر خواهد کرد؟
ما شاگردان رساله نور معتقدیم صرف نظر کردن از خدماتی که موجب موفقیت در راه کسب ایمان میشود و رها کردن وکیل زبردستی که به احتمال 90 درصد مانع شکست در آن مسیر میگردد و مشغول شدن به کارهای بیهوده دنیوی با تصور ابدی بودن در دنیا، کار کاملاً نابخردانهیی است، لذا اگر عقل و خرد هر یک از ما صدبرابر هم بیشتر شود باز معتقدیم باید صرف انجام همین وظیفه ایمانی گردد.
ای دوستان جدید من در مصیبت زندان! شما مانند دوستان قدیمی همراه من رساله نور را ندیده اید، من آنها و هزاران شاگرد دیگر رساله نور را گواه میگیرم و میگویم و ثابت میکنم و ثابت کردهام که:
رساله نور وکیل موفق این راه است که توانسته تا 90 درصد در این مدعای بزرگ موفقیت کسب کند و تذکره و برات و گواهی آن را که عبارت است از «ایمان تحقیقی» در طول بیست سال در اختیار بیست هزار نفر بگذارد؛ رسالهیی که از معجزه معنوی قرآن حکیم سرچشمه میگیرد و در زمانه کنونی وکیل درجه یک این راه محسوب میشود. هجده سال است دشمنان من، مادیون و بیدینان با دسیسههای بیرحمانه علیه من توانستهاند برخی از ارکان حکومت را اغفال کنند و برای نابودی ما این بار نیز مانند گذشته ما را محبوس و زندانی نمایند و با این حال از 130 جزء قلعه پولادین رساله نور فقط از یکی دو قسمت اشکال بگیرند. تو گویی کسی که در صدد انتخاب وکیل است کافیست رساله نور را در اختیار داشته باشد.
نترسید رساله نور ممنوع نخواهد شد. رسالههای مهم نور به استثنای دو سه مورد، آزادانه در میان نمایندگان و مسؤولان اصلی دولت جمهوری دست به دست میشود. انشاءالله زمانی فرا میرسد که مدیران و مأموران سعادتمند برای این که زندانها را به محلی برای اصلاح واقعی تبدیل کنند رسالههای نور را همچون غذا و علاج در بین زندانیان توزیع خواهند کرد.
[1]– مطلب داخل پرانتز مربوط به سال 1946 است.