سبب چهارم
اختلافی که اهل هدایت بر آن رقابت میکنند، از فقدان تفکر در عاقبت کار نیست، و از کوته نظری آنان ناشی نمیشود، و نیز اتفاق صمیمانهی اهل ضلالت از عاقبت اندیشی و بلندنظری آنان نیست.
اهل هدایت با این که از حق و حقیقت بهره گرفته، و از احساسات کورکورانه نفس روگردانند، و با این که پیرو تمایلات دوراندیشانهی قلب و عقل هستند، اما چون از استقامت[1] و اخلاص خود محافظت نکردند، بنابراین آن مقام والا را حفظ نکرده، و دچار اختلاف میشوند، اما اهل ضلالت تحت تاثیر نفس و هوای نفس، و نیز به اقتضای حسّیاتی کور – که عاقبت را ندیده، و لذتی گذرا و ناچیز را به هزاران خروار لذت آینده ترجیح میدهند – برای منفعتی معجّل، و لذتی آنی به شدت اتفاق میکنند. آری، نفسپرستان فرومایه و بیقلب در اطراف منفعت و لذتِ حاضر و دنیوی، صمیمانه حلقهی اتّفاق و اتّحاد میبندند.
همچنین اهل هدایت با بهرهگیری از دستورات والای عقل و قلب متوجه ثمرات اُخروی و کمالاتی هستند، که متعلق به آینده و آخرت است، و در حالی که شایسته است، با استقامتی اساسمند، و با اخلاصی کامل و فداکارانه اتّحاد و اتّفاق داشته باشند، اما از انانیت خود دست نکشیده، و به سبب افراط و تفریط، اتّفاق را که علوی و منبع قوّت است، از دست داده، و اخلاص را از بین برده، و به وظیفهی الهی ضربه میزنند، و در نتیجه رضای الهی برای آنان به آسانی به دست نخواهد آمد.
مرهم و داروی این بیماری مهم این است: باید با سرّ «اَلحُبُّ فِی الله» با افرادی که در طریقِ حق حرکت میکنند، با افتخار، رفاقت کرده، و در پشت صف آنان حرکت کند، و شرفِ امامت را به دوستان سپرده، و با احتمال این که سالک راه حق، هر که باشد، از او بهتر است، از انانیت دست بکشد، و اینگونه اخلاص را به دست آورد، نیز باید بداند، که انجام اندک عمل مخلصانه بر هزاران خروار عمل بدون اخلاص مرجعیت دارد، و باید تابعیت را به پیشوایی به سبب مسؤولیت و خطرش ترجیح داده، و از این بیماری رهایی یافته، و اخلاص را کسب کرده، و اینگونه حقِ وظیفهی اخرویاش را ادا کند.
سعید نورسی
[1]– میانهروی در اعمال، صداقت، حرکت و ثبات در جادهی صراط مستقیم. (مترجم)